نگاتیوهای زندگیم با قیچی میشه سانسور
با سوزن نخ نشستم الآن تو کوالالامپور
قیامت میکنه تو مخت حرفاشو با آمپول
همه دافهای من متخصصند و خالکوب
جراحی میکنم من ریه هامو مثه دارکوب
اسممو میندازم گردنم یک روزی طلاکوب
میگی کتونی پاته پای ما دمپایی پاره
طرفی که سوسوله توی اکیپ ما لاکاره
اینجا ستارخانه ما داریم کاواره
قیامت پشت بچه محلهای با حاله
همینه که اختلاف کار ما تابله
من از الهاماتم کار میسازم مال تو کاوره
آخه حریف دقیقه عمیقه حریق مارو
واسه همینه ندیده غریبه حریم مارو
قیامتمو میتونی بگی روباه ناقلام
من تو ادبیات فقط دنبال آ باکلام
بیا با رپ قدم بزن تو هر فصلی که میخوای
یا بدش به هر نسلی
قیامت با هنر و زبر دستی
واژه ها رو قافیه میکنه با تردستی
تو میگی ما سواریم رو تانک هر کسی
تو میگی چِنج میکنیم تو بانک مرکزی
ریالو به دلار تو قافل از مسیر
انقد خز شده رپ که توپاک هر کسی
دعوت نامه آوردن و پوستر
میگن امیر کنسرت داری تو اتمسفر
ما با خط یازده میریم اونا با وسیله
اونا عشقی کار میکنند ما ها با وصیغه
من تهشم از خودم بدم میاد
میگی عاشق چیم عاشق ادبیات
کلماتو جمع میکنم من از کف خیابون
دیگه سر چشمه حیاتم اینجا شده سیانور
مثه مایه داریایی که توی بنزای قویند
یا بی ام وی هایی که بچه ها اینجا ندیدند
با پول باباشون خدمت سربازی خریدن
تو اوج رفاقت در رفقیاشون مالیدن
از پایین شهر تا اون بالا چرا پنج دقیقه فاصله داریم ما کارامونم میزنن هی هی
توی مهمونیاشونم هر شب آجیل عیده
زیر پونصدتا هزاری جیبشون باشه عیبه
ایمان به خدا تو زندگیاشون فیده
هه از همه جا دارم میکشم
حتی از تو ای دل